تأملی نقد گونه در باب معنای غایی زندگی با تأکید بر دیدگاه ویکتور فرانکل

نویسنده

چکیده

در حال حاضر یکی از دشوارترین پرسش های و معضلات فلسفی معنای زندگی است بررسی منظرهای متنوع فلسفی بیانگر این واقعیت است که فصل مشترک غالب آنها ابهام زدایی از معنای زندگی و تاکید بر هویت متعادل و متوازن است از منظر روانشناسی نیز با رویکرد های متفاوتی در باب معنا و بعضا خودشکوفایی آدمی است یکی از رویکردهای غالب و مطرح در حوزه روان درمانی دیدگاه فرانکل است این دیدگاه که امروزه به نام مکتب سوم روان درمانی و اصطلاحا لوگوتراپی یا معنا درمانی موسوم است فرانکل با تجربیات برگرفته از جنگ جهانی دوم معتقد شد که با تحقق معنا حیات آدمی جلوه خاصی می یابد و همه چیز در پرتو آن قابل پذیرش و تحمل خواهد بود توجه او بعد ها به معنای غایی حیات معطوف شد و آن را پدیده ای وکرای درک آدمی تلقی کرد ا و در فرازهای دیگری به تبیین نسبت میان معنای غایی و دین پرداخت و دین را تحقق خواست معنای غایی در زندگی نامید وی تجلی رابطه انسان با خدا را در راز و نیاز با او یا اصطلاحا تک گویی صمیمانه مشاهده و تبیین می کند ولی در عین حال بر این نکته پای می فشارد که انسان می تواند از خدا سخن بگوید اما می تواند با خدا بگوید می تواند دعا کند هدف این مقاله تبیین رویکرد معنای غایی و تاثیر آ ن در حیات آدمی است در پایان مقاله به رویکرد دین به ویژه ا سلام در خصوص معنا و مفهوم زندگی خواهیم پرداخت

کلیدواژه‌ها