پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی نگهداری ذهنی عدد وردیف کردن عملیّاتی براساس نظر "پیاژه" انجام شده است . طبق نظر "پیاژه"، عدد, تـألیفی از ردیف کردن وطبقه بندی است . وقتی کودک واجد نگهداری ذهنی میشود، می تواند آنها را یک به یک مطابقت دهد . دراین مطابقت ، علاوه برآنکه عناصررا ردیف می کند ، عناصر رادرهم طبقه بندی می کند . سؤال اصلی این است که اگر عدد, تـألیفی از ردیف کردن وطبقه بندی باشد، آیا بین عدد وردیف کردن رابطهی علّت ومعلولی برقرار است ویا اینکه صرفا" همبستگی بالایی دارند ودریک سن به استقرار می رسند ؟ براین اساس دو فرضیّه مطرح شده است که طّی آنها هرآزمودنی که واجد نگهداری ذهنی عدد باشد، واجد ردیف کردن نیز میباشد . فرضیّهی دیگر آن است که بین تغییرات نمرات عدد ونمرات ردیف کردن ، همبستگی بالا ومعتبری وجود دارد . برای آزمون فرضیه ها، 180 نفر از دانش آموزان دبستانی شهر تهران در سه دستهی سنّی 6 ، 7 و 8 ساله به صورت تصادفی ومرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها براساس روش بالینی "پیاژه" و استفاده از مصاحبهی بالینی انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده براساس دستورالعمل نمره گذاری, که توسّط پورحسین (1370)برای جمعیّت ایرانی اعتباریابی شده است، به صورت دادههای فاصلهای توسّط مشخّصه های آماری همبستگی "پیرسون"، آزمون tو تحلیل واریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن، عامل اصلی تحوّل شناختی است وکودکان ایرانی درسنّ 8 تا 8 سال و 11 ماه واجد نگهداری ذهنی عدد وردیف کردن عملیاتی میشوند. همچنین بین فهم عدد وتوانایی ردیف کردن رابطهی علّیّت وجود ندارد بلکه این دو توانایی با یکدیگر توازی وهمبستگی بالایی دارند؛ به عبارت دیگر, این ساختها همدیگر را تسهیل میکنند .