ویژگیها و کارکرد خانواده به عنوان دو عامل تعدیل کننده و واسطه ای برای رشد بهینه وافزایش خلاقیت در کودکان ونوجوانان

نویسندگان

چکیده

وضعیت بین المللی ‘سیاسی واقتصادی جهان حاضر‘برخورد سازنده مردم ایران را با چالشهای جدید ایجاب میکند‘برخوردی مبتنی بر معیارها وآرمان های والای انسانی که در چارچوب تمدن اسلامی نسل به نسل منتقل یافته است . در تعقیب این امر‘باید قابلیت رسیدگی به امور تازه یا خلاقیت به عنوان اساسی ترین عامل مورد توجه قرار گیرد.همانگونه که مطالعات روانشناختی نشان میدهند.مواد ژنتیکی صفاتی تمام شده برای فرد(مثل هوش یا خلاقیت)ایجاد نمیکنند‘بلکه مواد ژنتیکی وتعامل فرد با محیط برهم تأثیر متقابلی میگذارند تا صفات نهایی فرد تعیین شود.خانواده به طور سنتی مهم ترین نهاد اجتماعی محسوب میشود که عهده دار وظیفه دشوار پرورش کودکان است که والدین در آن به اجتماعی کردن و آموزش کودکان میپردازند . بدین لحاظ ‘خانواده نمایانگر نیرومندترین منبع اجتماعی برای پرورش‘افزایش وتربیت توان بالقوه انسان(که با ارزش ترین سرمایه هر ملتی است )میباشد.دو الگوی نظری برای توضیح"نقش خانواده در ارتقای رشد شناختی وعاطفی کودکان ونوجوانان" ارائه وتوسط مطالعات تجربی روا شده اند. الگوی اول با تأکید بر دو بعد حمایت وتحریک‘ساختارخانواده را شرح میدهد. ترکیب های مختلف این دو بعد به پدیده های روانشناختی ورفتاری متفاوتی منجر میشود. خانواده هایی موفق به پرورش نوابغ‘دانشمندان ومخترعان اجتماع شده اند که دارای این ویژگی بوده اند. الگوی دوم اساساً مکمل الگوی اول است وبه عنوان یک "الگوی اقتصادی" مطرح میشود‘چون به کارکرد خانواده به وسیله ای برای پس انداز انرژی ذهنی میپردازد‘پس اندازی که میتواند در امر کسب تجاربی بهینه در ایجاد خلاقیت سرمایه گذاری شود. تأثیرگذاری دائمی این الگوهای خانوادگی بر شخصیت کودک که درابتدای زندگی فراگرفته میشوند(وبه استفاده کارآ ازوقت و منابع شناختی مثل‘افکار وهیجانات وتوجه می انجامد)اثبات شده است ‘به گونه ای که کودکان در فرآیند رشد شخصیت های"مؤثر وخلاق"یا "محیط برخود" می یابند. اهمیت این زمینه تحقیقاتی در این است که نقش واسطه ای و تعدیل کننده ای را برای خانواده در رشد خلاقیت واستعدادهای کودکان ونوجوانان بیان میدارد.